سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرف های شنیدنی

نظریه توطئه


انسان همواره در جستجوی چرایی پدیده ها و حوادث به روش های مختلف دینی، علمی و تجربی متوسل شده است. دنیای معاصر جهان غرب در پی رشد سرمایه داری و مدرنیته برای تامین منابع و بازار سرمایه سیاست مداخله واستعمار درکشورهای ضعیف تر را پیش رو قرارداد. توجه به نقش مداخله گر کشورهایی نظیر روسیه، انگلیس و امریکا می تواند مساله را صورت بندی ویژه‌ای ببخشد.

 در راستای تاریخ استعمار در جهان اسلام وکشورهای توسعه نیافته مفهومی با عنوان"نظریه توطئه" وارد ادبیات عمومی وسپس نخبگانی شد. نظریه توطئه نظریه پرداز رسمی و صورت مدونی ندارد. بلکه عنصری از عناصر اصلی فرهنگ سیاسی جوامع است که بر نگرش و رفتار سیاسی افراد در سطح عمومی و نخبگانی اثرگذار است.

اما دانشنامه آمریکایی تعریفی از ان داده است  که بر اسا ان این نظریه نوعی نوعی علل شناسی از پدیده ها به دست می دهد. که عمومی و فراگیر است و قدرت توضیح دهندگی همه پدیده ها سیاسی واجتماعی را دارد و این قدرت تبیین بخش به جامعه یا ایدئولوژی خاصی وابسته نیست. یعنی این نظریه فرا فرهنگی و فرا زمانی و فرا مکانی است.

نظریه توطئه پدیده ها را دارای علل ظاهری معرفی می کند که  نمی توان به آن اکتفا کرد و باید در پی علل پنهان نیز بود. گاهی علل اصلی نشان داده نمی شود و از آن سخن نمی شود؛ لذا آگاهی بر آن قرار نمی گیرد که البته بعد از زوال حساسیت آن موضوع ممکن است اعلام شود یا هیچگاه به آن اشاره ای نشود.

 
برخی صاحب نظران نسبت به نظریه توطئه نگاه انتقادی داشته و نظریه توهم توطئه و پارانویا را در مقابل آن پشتیبانی می کنند. از نظر وپر توطئه باوران برآنند که هر چه در اجتماع اتفاق می افتد، به ویژه جنگ، بیکاری، فقر و قحطی نتیج? طراحی های افراد و گروه های قدرتمند است. کهاین امر گونه ای ابتدایی از خرافه و اسطوره و در شکل جدید آن و نتیج? برجست? دنیوی شدن خرافه های دینی است. 


یکی از مبانی نظری نظری? توطئه "پارانویا" یا سوظن و بدبینی افراطی نسبت به محیط و اطرافیان است. هوفستادر در 1965 در مقاله ای با عنوان " شیوه پارانوید در سیاستامریکا" آن را در مردم و سیاست مداران امریکا نشان داده است. ابراهامیان هم در ایران این کار را با عنوان " پارانوید در سیاست ایران"انجام داده است. (اشرف، احمد(1382)   توهم توطئه، در جستارهایی درباره تئوری توطئه در ایران.  گردآوری و ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران: نشر نی، ص106.)

 

پارانویا نوعی بیماری روانی فردی است. در مورد نظری? توطئه، آنان به پارانویای جمعی قائلند، تا بتواند مبنایی نظری برای نظریه پردازی فراهم کنند. مفاهیم دیگر روان شناسی سیاسی، نظیر نظریه استناد، فرافکنی، تصور از واقعیت و نه خود واقعیت، فوبیا، اضطراب اساسی، تصورات قالبی نیز پشتوانه لازم برای تجهیز نظری نظری? توطئه قرار گرفته است. (برزگر، ابراهیم ( 1388 ). روا نشناسی سیاسی. تهران: سمت، ص 67.)

 

در نگاه سیاسی انتقادی که به نظریه توطئه وارد می کنند این است که ، با تبدیل این نظریه به " اصل راهنمای توضیح همه رویدادها" راه به روی بررسی همه جانبه بسته می شود. وو شاخ و برگ دادن به توطئه ههای خیالی مانع دیدن توطئه واقعی می شود ؟ (انتخابی، نادر،(1390) توهم توطئه در فرهنگ امروز ترکیه، در ناسیونالیسم و تجدد درایران و ترکیه. تهران: نشر نگاره آفتاب، ص:48-53.)


اولین پرسشی که دراین جا مطرح می شود، چگونه با نظریه توهم توطئه به توطئه واقعی می رسیم. وقتی توطئه نفی شود دیگر فرصت بررسی کذب و صدق ان وجود ندارد. 

 

نظری? توهم توطئه 


 قدرت تبیین اصل توطئه میتواند هم مسائل سطح کلان و هم سطح خرد را علت سازی کند. در تبیین روابط بین دولت ها هم گاه بدبینی و سوءظن مستتر در نظری? توطئه، موجب تفسیر غلط یا درست از رفتار کشور دیگر می شود؛ بنابراین موجب شکل گیری رفتار سیاسی متناسب با آن بدبینی در رفتار واکنشی نسبت به دولت دیگر می شود و در یک رابط?  بازخورانه این حلقه بدبینی  به طور فزاینده ادامه پیدا می کند و هم افزایی می شود (برزگر،(1393)، نقد نظریه توهم توطئه و کاربرد آن در تحلیل داده ها، نشریه امنیت پژوهی، شماره 48.)

 

جنگ های پلوپونز بین دو دولت شهر معروف یونان باستان؛ یعنی آتن و اسپارت جنگ همین نگرش های منفی دو دولت شهر نسبت به یکدیگر بوده است. محور شرارت تلقی کردن دولت نجیب جمهوری اسلامی ایران از سوی آمریکا و رفتارهای خصمان? آن در طول سال های پس از انقلاب نیز می تواند در همین راستا مورد توجه قرار گیرد. همان طور رفتار دولت ایران در قبال رقیب خود نیز می تواند چنین تفسیر و توضیح داده شود. 
لذا باید توجه اشت نظریه توطئه نمی تواند علت پدیده را بیان کند بلکه نقطه شروع تحقیق و علت یابی را مشخص می سازد و همچنین کاربرد صحیح این نظریه زمانی اتفاق می افتد که بستر شناخت روابط فراهم باشد و سوابق توطئه و اسیب های حاصل از ان نیز لحاظ شود.  

در واقع نظری? توطئه نظریه نیست. حداکثر یک فرضیه یا یک اصل برای تحلیل سیاسی است. با مدنظر قرار دادن تعریف نظریه میتوان به این دریافت رسید.  تحلیل سیاسی حوادث در 2011 غیر اصیل ارزیابی کردن این تحولات است. بر مبنای نظری? توطئه تحولات شمال افریقا و خاورمیانه را توطئه طراحی شده امریکا می دانند.

در واقع این تحولات درون زاد نیست و دولت ها و ملت های عربی از قدرت های بزرگ و قدرت های منطقه ای متاثر شدند. طارق رمضان متفکر شناخته شده در کتاب خود  اساس همین دیدگاه را پرورش داده است و آن را یک توطئه آمریکایی می داند. برخی علائم و دلایل آن را ذکر کرده است. از جمله، عدم طرح شعارهای ضد آمریکایی در تظاهرات کشورها است. همچنین این تحرکات در کشورهای متحد سنتی آمریکا نظیر عربستان رخ نداده است.

 کاستلز در کتاب شبکه های جهانی خوددر مورد انقلاب تونس بیان می کند باتوجه به این که  بالاترین نرخ نفوذ تلفن همراه و اینترنت تونس در جهان عرب دارد، عمده ترین نقش آفرینان کاربران غالب اینترنت بودند و به نقش  برجسته اینترنت و شبکه الجزیره به ویژه در میان جوانان اشاره می کند و توانست نقطه اتصال بین شبکه های اجتماعی سایبر و اجتماعی زندگی مردم را شکل دهد. وبلاگ نویسان در افشا و انتشار اخبار بسیار فعال بودند. مجموعه این علل می تواند نظریه توطئه را قوت دهد (کاستلز مانوئل، ترجمه مجتبی قلی پور، 1393، شبکه های خشم و امید، نشر مرکز.)

 

گاه غیر از سابقه، علل اقتصادی یا سیاسی جدید فراهم می شود که باید به دقت بررسی شود. اما نادیده انگاشتن آن  می تواند سطح امنیت را کاهش دهد زیرا توطئه یا عدم ان در گام اول یک فرض است که احتمال آن بر اساس سابقه قوت و ضعف می یابد . تفاوت نظریه توطئه وتوهم توطئه دراین است که نظریه توطئه فرد یا جامعه را در وضعیت فعال تعریف میکند و حوزه پژوهش را پیش روی او قرار می دهد، اما درنظریه توهم توطئه موضع کاملا انفعالی است و آسیب های امنیتی جبران ناپذیری را در صورت برقرار نبودن آن جامعه را متحمل می سازد. نکته دیگر اینکه توهم بار روانشناسی دارد و از تکنیک برچسب زنی بهره می برد. 


کسانی که نماینده قانون و نظم هستند و یا کسانی که قادرند تعریف اخلاق عرفی و مرسوم را به دیگران تحمیل کنند بخش اعظم فعالیت برچسب زنی را بر عهده دارند. این برچسب ها بیانگر ساختار قدرت است. و از سوی صاحبان قدرت و طبقات برتر تعریف می شود . در این تکنیک صاحبان رسانه با عنوانی ناپسند که بر ارزش ها بار می کنند در طول زمان و دراثر تکرار ارزش ها را در افکارعمومی به ضد ارزش بدل می کنند. دراین فرایند فرد برای مبرا ساختن خود از عناوین ناپسند به مرور از ارزش نهفته و حتی عقلانیت نهفته در آن پدیده میتواد صرف نظر نماید. زیرا در اکثر جوامع عرف، ذهنیت مشترک اجتماعی را تعریف میکند.

 

جایی که فرد به مفهوم "خودانگاره" توجه دارد. خود انگاره در تعاملات روزمره شکل می گیرد . افراد می آموزندکه نگرش دیگران را نسبت به خود دریابند و با این کار خود را در بطن جامعه احساس می کنند . در نتیجه بر اساس خودانگاره رفتار می کنند (گیدنز آنتونی، ترجمه حسن چاوشیان،1389، جامعه شناسی، نشر نی248).که در مدرنیته مدیریت وکنترل ذهنیت جامعه با ابزار رسانه به خوبی میسراست . باومن می گوید دولت ها مانند گذشته برای هدایت و کنترل مردم ازقانون مجازات استفاده نمی کنند، بلکه از رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی بهره می گیرند.

تکنولوژی ارتباطات بر روابط اجتماعی افراد تاثیرگذاربوده و تحت کنترل ، نظارت و تسلط خود قرارمیدهد. با این وصف می توان حتی نظریه توهم توطئه را نیز از مصادیق نظریه توطئه دانست . توطئه از سوی افراد و گروه هایی که منافع ایشان در بی توجهی جوامع به تهدیدات خارجی تامین می شود. با نگاهی جامعه شناختی میتوان گروها و تیپ های فکری طرفداران این دو نظریه را مورد بررسی قرارداد. بر اساس تجربه زیسته، می توان دید صاحب نظرانی که تفکر سرمایه داری را رهیافت توسعه و پیشرفت کشورها در نظر دارند، از نظریه توهم توطئه استقبال کرده اند و نحله های فکری چپ در پارادایم سرمایه داری که دربرابر جریان های بیگانه هموراه مقاومت دارند، نظریه توطئه را قبل از شیوع آن باور داشته اند و عمل کرده اند.

چنانچه آمریکا به عنوان یک قدرت سیاسی بزرگ در سطح بین الملل این سیاست را در پیش دارد و حتی فراتر از علل تجربی و سیاسی و بر اساس دشمنی، ایران  هراسی را براساس نظریه توطئه در منطقه ترویج می دهد. حال آنکه سابقه سیاسی ایران نشان می دهد که این کشور نه تنها برای کشورهای تهدید نبوده است، حتی در برابر قدرت جهانی و در برابر نابودی کشورهای همسایه یاری کرده است.  ایران هماره نگاه اسلامی و برادرانه به همسایگان و سایر مردم دنیا دارد.

تا کنون به کشوری تجاوز نکرده و همواره پرچمدار دفاع از مظلومان تاریخ چون فلسطین بوده است. در این فضای علنی می توان آمریکا را به توهم توطئه متهم نمود. در واقع توهم توطئه به  لحاظ عقلانی نه در عرض نظریه توطئه بلکه از نتایج بررسی علمی این نظریه میتواند باشد . چرا که وجه فعال و قابلیت بررسی ندارد و فقط میتواند به عنوان یک نتیجه بیان شود. بسیاری از صاحب نظران در درک و کاربری این مفهوم اشتراک نظر دارند اما در بیان عناوین و در پس جانبداری های سیاسی است که این تعاریف دوگانه صورت می پذیرد.

 

نقد نظری? توهم توطئه


یکی از پیامدهای اشاعه و گسترش نظری? توهم توطئه، به طور خواسته یا ناخواسته، نیست انگاری دشمن یا پوچ انگاری عملکرد دشمنان و خاموش کردن سامان? حفاظت بدن و کشور و در نهایت به هم ریختن یا کم رنگ کردن مرزهای هویت و غیریت است. در سرشت پدید? سیاست، همواره بر حضور دشمن و رقیب به عنوان یک رفتار هم ورزانه و تعاملی و یک رفتار راهبردی؛ یعنی رفتار معطوف به دیگری تأکید شده است.

دشمن و دوست دو روی یک سک? امر سیاسی است. دشمن در سیاست همچون پول در اقتصاد از مفاهیم بنیادین و هستی بخش آن است. نظریات متعارف در اندیش? سیاسی و علوم سیاسی همواره آن را مدنظر قرار داده و آن را به رسمیت شناخته است. در نظری? گفتمان به روایت لاکلا و موفه هویت خودی و ضدیت دشمنی کی از ارکان تحلیل گفتمانی سیاست است  .

این گزاره که توطئ? توهم است و دشمن در عالم خارج وجود  ندارد، در خود نظریه پردازان توطئه و توهم توطئه هم مردود اعلام شده است؛ "توطئه را در برخورد آفاقی و علمی ... و توطئه به عنوان فرضی های که قابل رد و اثبات است".  اما در عمل آنان به گونه ای مطالب را چینش میکنند که خواننده، انکار توطئه در عالم سیاست و نبود دشمن در دنیای واقعی را برداشت می کند. 

نتیجه گیری

1.     آنچه به عنوان نظری? توطئه یا نظری? توهم توطئه مطرح می شود ، نظریه نیست. زیرا عناصر لازم برای یک نظریه چند متغیره و دارای گزاره های به هم مرتبط را از نظر علمی ندارد لذا به لحاظ علمی خارج از ساختار نظریه است و در تعریف نظریه نمی گنجد

2.    نظریه توطئه می تواند آغازگاه نوعی بحث علت یابی و تحلیل سیاسی باشد و نظریه توهم توطئه به عنوان گزاره ای منفعل صرفا می تواند در به عنوان نتیجه و پایان بررسی علمی باشد.

3.    فروکاست چندین عامل در وقوع یک پدیده به یک عامل به نام دشمن در نظریه توطئه و یا کتمان نقش دشمن در پدیده های سیاسی و اجتماعی، روش علمی نیست . درحالت اول توان پیش بینی درست و کارآمد سلب می شود و در حالت دوم خلل امنیتی ایجاد می شود.

4.    برچسب زنی و اتهام پراکنی به تحلیل گری که به متغیر دخالت اشاره میکند و او را به پارانویا و بیماری توهم متهم کردن، کاری غیراخلاقی و غیرعلمی و بیشتر یک حربه تبلیغاتی برای منزوی و ترور شخصیت اوست.